زنگنه در واقع در دو عرصه گفتوگو میکرد. یکی با اعضای اوپک و دیگری با روسیه و به گفته او «روسیه نقش تعیینکنندهای در تولید نفت غیر اوپک دارد و در جلسهای که با مقامات این کشور داشتیم روسیه نقش سازندهای را ایفا کرد و کاهش 230 هزار بشکه از توافق کاهش 400 هزار بشکهای تولید نفت غیراوپک را روسیه برعهده گرفت.»
در این یادداشت نمیخواهم به بحث نفت و اوپک بپردازم، بلکه قصد دیگری دارم. این که در این وضعیت دشوار، وزیرانی چون جواد ظریف و بیژن زنگنه در حال چانهزنیهای فشرده در عرصههای بینالمللی هستند تا منافعی برای ایران کسب کنند و چرخهای تولید و صادرات نفت ایران از چرخش بازنایستد و روزهای سختی را پشت سر میگذارند، اما برخی در داخل بر همان طبلهایی میکوبند که در وضعیت عادی میکوبیدند.
زیرا درست در این هنگامه کسانی در داخل از تریبونهای مختلف مدام حرف میزنند و ادعا میکنند. کار ظریف و زنگنه این شده که به این در و آن در بزنند تا پولی برای کشور بیاورند تا صرف حقوق و یارانه و هزینههای دیگر شود و کار یک عده این که مدام حرف بزنند و شعار بدهند و طلبکاری کنند و بگویند چرا برجام را تصویب کردید و چرا به اروپا چسبیدهاید. دور خودمان دیوار بکشیم و دورهمی اقتصاد و مملکت را اداره کنیم، هیچ راهحلی هم ندارند، جز منزوی شدن و قطع رابطه با دنیا و بدبینی به زمین و زمان.
مردم را نمیگویم. حق آنهاست که انتقاد کنند. اما صاحبان برخی تریبونها که مدعی انحصاری نظام هم هستند به دولت به چشم اداره تدارکات نگاه میکنند و وقتی درباره وزیران و مجریان و مدیران اقتصادی حرف میزنند انگار اینان نوکران مواجببگیر شخص شخیص خودشاناند و از سر لطف دیگران مأموریتی به آنها محول شده و باید انجام دهند.
چه موافق پارهای سیاستها باشیم یا نه گاهی دل آدم به حال ظریف و زنگنه میسوزد که به این در و آن در باید بزنند و قدر هم نمیبینند.
جالب اینکه دستاورد نهایی این مذاکرات بیشتر به همین دلواپسان منتقد میرسد که هر یک به نهادی متصلاند و بودجه و ارتزاق آنها از پول نفت است و اتفاقا باید بیش از دیگران قدردان باشند، اما یاد گرفتهاند مدام طلبکاری کنند.
مذاکره با دیگران خصوصا خبرههای جهانی کاری است کارستان و تنها آنانی که انجام دادهاند میدانند چقدر دشوار و شاق است.
باز هم صریحتر: در روزهایی که جواد ظریف وزیر خارجه در حال تلاش برای گشایش یک کانال مالی با اروپاست تا پول نفت به کشور منتقل شود، تا دلار حاصله در کشور فروشنده نماند و به ایران بیاید و به ریال تبدیل شود تا آن ریال، حقوق کارمند و یارانه شهروند و دستمزد کارگر و صد البته بودجه فلان نهاد شود.
بیژن نامدار زنگنه در وین در حال چانهزنی بود و اینجا عدهای باز حرف میزدند و حرف میزدند و شعار میدادند و نصیحت میکردند یا زبان به نقد گشودند.
حال آنکه اگر گاهی و تنها گاهی تشکر هم بکنند بد نیست و از شأن و جبروتشان کسر نمیشود.
شهروند عادی البته حق دارد مطالبه کند. مخالف کلیت نظام سیاسی هم طبعا از موفقیتها خوشحال نمیشود. اما این که افرادی در موضع نظام یا با ادعای انعکاس صدای مردم در سخنان خود از قیمت یخچال هم غافل نشوند و برای مردم دل بسوزانند، اما یک کلمه از ظریف و زنگنه نگویند خیلی کملطفی است.
دستاورد مذاکرات و اقدامات این طفلکها اگر برای ما از آب و نان فراتر نرود برای خیلیها بودجه سازمان متبوعشان میشود و عجبا آنان که باید شاکرتر باشند شاکیترند!
مهرداد خدیر
منبع: عصر ایران
نظر شما