یکصدوهفتادوپنجمین نشست اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) در حالی در وین برگزار شد که برخی کشورها از تصمیمگیریهای کلی و بدون اجماع برخی کشورها ناراضی بودند. اگرچه در این نشست توافق شد که اعضای اوپک ٨٠٠ هزار بشکه و کشورهای غیر عضو ٤٠٠ هزار بشکه (در مجموع یک میلیون و ٢٠٠ هزار بشکه) میزان عرضه نفت خود به بازار را کاهش دهند، با این حال توافق حاصله نیز نتوانست مانع از ظهور و بروز اختلافات کشورهای عضو شود. رویدادهای مرتبط با اوپک، این پرسش را ایجاد کرده که آیا این سازمان توانمند نفتی همچنان به قوت خود باقی میماند یا درگیر یک بحران جدی خواهد شد و حتی تا مرز فروپاشی پیش خواهد رفت؟
چالشهای اوپک
در دو سال گذشته، اوپک با تحولاتی روبهرو بوده که برخی درونی به شمار میآید و برخی دیگر از خارج بر این سازمان تحمیل شده، یا دستکم از سوی برخی اعضا پذیرفته شدهاند. از جمله مهمترین مباحث کلانی که اوپک در این مدت با آنها دست به گریبان بوده، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. افزایش نقش روسیه در تصمیمهای اوپک: از زمانی که مباحث مرتبط با طرح تثبیت و کاهش تولید نفت مطرح شد، روسیه به عنوان یکی از مهمترین شرکای اوپک به ایفای نقش پرداخت، به نحوی که مسکو نقش غیرقابل انکاری هم در حصول توافق میان اعضای اوپک و هم در موفقیتآمیز بودن طرح تثبیت تولید داشت. از آن زمان به بعد، روسیه از نفوذ قابل توجهی در میان کشورهای عضو اوپک برخوردار شده است. اگر چه همکاری میان مسکو و اوپک دارای نتایج قابل توجهی برای این سازمان بوده، اما به هر حال روسیه کشوری خارج از اوپک تعریف میشود و به همین دلیل نفوذ بیش از حد آن میتواند سازوکارهای درونسازمانی بزرگترین سازمان نفتی جهان را با چالش مواجه کند.
2. تداوم دخالتهای سیاسی آمریکا: ایالات متحده امریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بیش از هر زمان دیگری آشکارا در اوپک دخالت کرده است. دولت ترامپ که از طریق نفوذ بر برخی از کشورها همچون عربستان سعودی سعی در پیشبرد مقاصد خود دارد، در دو سال گذشته بارها خواهان افزایش تولید و کاهش قیمت نفت شده است. افزون بر اهدافی که ترامپ در اقتصاد داخلی آمریکا دنبال میکند، محدودسازی نقش ایران در بازارهای جهانی و همچنین اعمال فشار بر تهران برای قرار گرفتن در تنگنا از جمله مهمترین مقاصد آمریکا برای مداخله در امور اوپک است. بر این اساس، دولت ترامپ بارها از عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عضو اوپک خواسته که تولید نفت خود را افزایش دهند تا بازار نفت بر اثر فشارهایی که آمریکا برای محدودسازی صادرات ایران اعمال میکند، دچار شوک بزرگ نشود.
3. سیاسیکاری اعضا: یکی از بنیانهای اوپک را نگاه اقتصادی کشورهای عضو به مسئله انرژی تشکیل میداد؛ این در حالی است که در سالهای اخیر، برخی از اعضای اوپک همچون عربستان بیش از آنکه نگاه اقتصادی به تحولات بازار انرژی داشته باشند، رویکردی سیاسی پیدا کردهاند و تلاش میکنند از ظرفیتهای خود علیه سایر کشورها استفاده کنند. زیر پا گذاشتن توافقها در اوپک برای کاهش تولید از سوی عربستان که با مقاصد سیاسی برای پر کردن جای خالی نفت ایران انجام شده، یکی از نمونههای سیاسیکاری در این سازمان است. بی تردید ادامه روند سیاسیکاری و کنار گذاشتن تحلیلهای اقتصادمحور میتواند ضربهای جبرانناپذیر به اوپک وارد کند و این سازمان را از سازوکاری در حوزه انرژی به محفلی برای درگیریهای سیاسی مبدل سازد.
4. خروج قطر: هر چه پیوستن اعضای جدید به اوپک میتواند این سازمان را تقویت کند، خروج یکی از اعضا نیز متعاقبا سبب ضعف آن خواهد شد. اگرچه قطر به عنوان یکی از اعضای اوپک از سطح بالای تولید برخوردار نبود و خروج آن نمیتواند ضربهای اساسی بر پیکره این سازمان باشد، اما واقعیت آن است که این خروج با توجه به دامنهدار بودن دعواهای سیاسی پشت آن دارای پیامدهای قابل توجهی خواهد بود. زیرا کاملا واضح است که خروج قطر به دلیل اختلافات سیاسی با عربستان سعودی بوده است و در شرایط فعلی، میتواند شکاف هم در میان کشورهای عربی و هم کشورهای عضو اوپک را افزایش دهد. با این اوصاف، خروج قطر خبر چندان خوشایندی برای این سازمان نخواهد بود و میتواند جبههبندیهای سیاسی در داخل اوپک را دستخوش تحولاتی کند. افزون بر این، خروج یک کشور از ترکیب اوپک دارای آثار روانی نیز هست، زیرا این خروج میتواند نشاندهنده کارآمد نبودن سازمان باشد و حتی دیگر اعضا را نیز به ترک آن ترغیب کند.
چشمانداز اوپک
در طول سالهای گذشته، میزان همگرایی و واگرایی اعضای اوپک بیش از هر عامل دیگری در موفقیت یا عدم موفقیت این سازمان تاثیرگذار بوده است. بنابراین آنچه در آینده میتواند عاملی برای درک تحولات مرتبط با اوپک باشد، میزان انسجام این سازمان و رویکردهای هر یک از اعضا است. چنانچه اعضای اوپک بخواهند به تحولات بازار انرژی از دریچه سیاسی بنگرند، بدون شک این سازمان با چالشهای زیادی روبهرو خواهد شد. زیرا اختلافهای سیاسی مانع از تصمیمگیری درست و منطقی بر اساس معیارهای اقتصادی خواهد شد و این موضوع میتواند تصمیمگیری در اوپک را در مقاطع حساس به چالش بکشد. افزون بر این، اگر مداخلات سیاسی آمریکا در امور داخلی اوپک ادامه یابد و ایالات متحده بتواند با نفوذ بر کشورهایی همچون عربستان، اهداف و منافع خود را در قالب اوپک پیش ببرد، بدون شک باید منتظر واگرایی بیشتر در میان اعضا بود.
از سوی دیگر اوپک باید به سرعت شیوه همکاری خود با کشورهای تولیدکننده غیرعضو این سازمان را مشخص کند. همکاری با کشورهایی همچون روسیه اگرچه برای مهار قیمت نفت در بازارهای جهانی بسیار مفید است، اما این همکاری دارای چارچوب قاعدهمند نیست و ممکن است رشتههای چنین توافقهایی در اثر یک رخداد ناگهانی به کلی از هم گسسته شود. از این رو اوپک برای سامانمند کردن روابط خود با دیگر تولیدکنندهها باید به فکر سازوکاری قاعدهمند باشد.
در عین حال اوپک باید جذابیت خود را برای کشورهای عضو حفظ کند. اگر به هر ترتیبی منافع کشورهای عضو تامین نشود، آنها دیگر تمایلی به عضویت در این سازمان نخواهند داشت. تصمیمگیری جمعی، پرهیز از دعاوی سیاسی، در نظر گرفتن منافع و شرایط همه کشورهای عضو و جلوگیری از هرگونه مداخله و نفوذ بازیگران غیر عضو در تصمیمها، از جمله مهمترین مواردی هستند که میتواند کشورهای عضو را به تداوم حضور در اوپک ترغیب کند. بدون تردید اگر چنین مسائلی در نظر گرفته نشوند، کشورهای عضو یکی پس از دیگری از این سازمان خارج خواهند شد، زیرا اگر منافع کشوری تامین نشود یا همه تصمیمهای سازمان یکسویه باشد و تنها نفع برخی اعضا را در نظر گیرد، دیگران تمایلی به ادامه حضور نخواهند داشت.
شعیب بهمن
رئیس موسسه راهبردپژوهان جهان معاصر
منبع: ماهنامه ایران پترولیوم
نظر شما