سرزدن خرق عادتهایی ازسوی تعدادی معدود نماینده، بیانگر وجود ضعفها و نقصانهایی است که منجر به تیتر شدن عملکردهای غیرقابل توجیه نهتنها در رسانههای داخلی، بلکه در نشریات خارجی میشود.
همانهایی که با ورود یک مقام خارجی به مجلس سر از پا نمیشناسند و از سر ذوقزدگی برای گرفتن عکس یادگاری، آن سلفی دردسرساز را با فدریکاموگرینی به ثبت میرسانند تا ضعف تسلط نداشتن بر رفتارهای دیپلماتیکی را به رخ دیگران بکشانند، برخی از همان نمایندگان محترمی که رفتارهای تردیدآمیزشان با یک مسئول خارجی چنان التهابی ایجاد میکند که عکس این هنرنماییشان در صفحه روی جلد نشریات بازتاب داده میشود، پای نامه بی کفایتی وزیر نفت را امضا کرده و او را متهم میکنند به رفتارهای تردیدآمیز با کشورهای خارجی!
مچگیری به سبک مخالفان وزیر نفت
28 سال سابقه صدارت درحالی در کارنامه کاری بیژن زنگنه به ثبت رسیده است که این روزها برخی با عدم آگاهی از کوچکترین جزییات روابط دیپلماتیک و تسلط نداشتن به مسائل تخصصی در صنعت نفت، انگشت اتهام خود را به سوی او نشانه میروند.
بر این اساس 72 نماینده مجلس توماری از ضعفها و کمکاریهای زنگنه را البته بهزعم خویش تنظیم کردند و آن را روی میز سران محترم قوا گذاشتند تا در اسرع وقت به این موضوع رسیدگی شود. گویا این نمایندگان فراموش کردهاند که مچگیریشان از زنگنه باید با استناد به دلایل متقن و محکم باشد. تاکنون و در سال جاری زنگنه چند بار برای پاسخ به پرسشهای نمایندگان در موضوعهای مختلف به مجلس شورای اسلامی دعوت شده است که برای هر یک از موارد زنگنه با استناد به دلایل کوبنده و محکم در پاسخ به پرسشها، آنان را مجاب و قانع کرده است، اما چنین استنباط میشود که این رویه و احضار وزیر به مجلس عدهای را راضی نمیکند و آنان را به بنبست کشانده است.
بنابراین با بهانهگیری از قطع روابط نفتی ایران و متوقف کردن برخی قراردادهای نفتی و گازی با برخی کشورهای منطقه آن را نقطه ثقل ضعف مدیریتی زنگنه اعلام میکنند.
در جایی زنگنه را متهم به تعلل در امضای برخی قراردادها میکنند، اما گویی فراموش کردهاند که خود در این جریان سرآمد بودهاند، شاید نمونه آن الگوی جدید قراردادهای نفتی باشد که برای گرفتن مجوز اجرایی (فارغ از ضعفها و ایرادهایی که بر آن وارد بود) این پروسه با گذشت چهار سال موفق شد تا پاسخ مثبت را از مخالفان بگیرد و با امضای نخستین قرارداد در سال 96 طلسم را بکشند.
نقد کنیم نه تخریب!
نباید فراموش کرد که زنگنه در صنعت نفت و با مذاکراتی که در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) با دیپلماسی خاص خود انجام داد کاری کارستان کرد و به ایران در بازارهای خارجی اعتبار دوبارهای بخشید، اما باید متذکر شد در این شرایط بحرانی که دشمن تا گردن مترصد است با پیدا کردن پاشنهآشیل نفت، ضربه نهایی را به ایران وارد کند این دست اقدامها میتواند فقط آب در آسیاب دشمن بریزد. از یاد نبریم این زنگنه همان وزیری است که سهم از دست رفته ایران را در اوپک زنده کرد. ما همه در یک جبهه هستیم، اگر بنا باشد انتقادی صورت بگیرد باید در جهت رفع نواقص و ضعفهای موجود و در راستای حرکت بهتر باشد نه تخریب!
با نگاهی به اسامی که پای این نامه را پاراف کردهاند، نام افرادی به چشم میخورد که تا دیروز و در بحبوحه انتخاب کابینه دولت از ورود زنگنه ابراز خوشحالی میکردند و نگاه خاص زنگنه به سرمایهگذاری را به فالنیک میگرفتند، حال چه شده که با یک تغییر ۱۸۰ درجهای از موضع خود پاپس کشیدهاند؟
اقدامهایی که وی در باب جوانگرایی انجام داده است یک تابوشکنی در این کارزار محسوب میشود. با انتخاب علیرضا صادقآبادی بهعنوان مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش قدم بزرگی برای نزدیک شدن به هدف دیرینه صنعت نفت یعنی خودکفایی بنزینی که پروندهاش سالها در گوشهای خاک میخورد در کشور برداشته شد، اما بهواسطه همین اقدام، نمایندگان او را به مجلس کشاندند تا پاسخگوی برخی پرسشها باشد!
بدون اغراق باید گفت در پارسجنوبی وی توانست با اولویتبندی، فازهای نیمهکاره را یکی پس از دیگری وارد مدار کند و ظرفیتهای درآمدزایی را به فعلیت در بیاورد.
یک بام و دوهوای منتقدان
باید تصریح کرد که ایرادات بنیاسرائیلی در قالب انتقادهای به اصطلاح سازنده! اوضاع بحرانی پیشرو را متشنجتر از پیش میکند. پاکستان، عراق، ترکیه، هند، چین، برزیل از جمله کشورهایی هستند که مخالفان، داعیهدار ارتباط با آنها هستند و زنگنه را متهم به کمکاری در این باره میدانند. حال باید پرسید که آیا مخالفان از جزییات روابط دیپلماتیکی صنعت نفت ایران با کشورهای مذکور در ارتباط کامل هستند یا از سر هیجانات و احساسات آنی (از آن دست رفتارهایی که تاکنون زیاد دیده شده است) نامه مذکور را امضا کردهاند؟
از این موارد مطرح شده فقط تشریح یک مورد میدان آزادگان میتواند معمای پرسشهای مذکور را حل کند. در بیان واگویههای ماجرای روی خوش نشان ندادن زنگنه به پیمانکار چینی در توسعه میدان آزادگان همین بس که در آن زمان به دلیل عدم کارایی و کفایت لازم، زنگنه به صراحت سیانپیسی را خلع ید کرد. اگر زنگنه این کار را انجام نمیداد و با دیده اغماض بر روی وقتکشی و عدم صلاحیت پیمانکار چینی سرپوش میگذاشت، آیا در این مقطع از تاریخ باز هم مخالفان نسبت به این کار معترض میشدند و آن را حرکتی علیه منافع ملی میخواندند؟ بالاخره مجریان این صنعت به کدام ساز مخالفان گوش کنند؟
اینکه وزیر نفت در قرارداد با چینیها متهم به عدم ارتباط مؤثر میشود چون قرارداد را به لطایفالحیل در اختیار شرکت مذکور نگذاشته و در قرارداد دیگری که توتال پای میز معامله با آن ایستاده است متهم به اجنبیپرستی و بیتوجهی به پیمانکاران ایرانی میشود، آیا نشان از یک بام و دوهوای محرز مخالفان ندارد؟!
شانتاژ؛ ممنوع
قصد نویسنده در این مقال مجیزگویی به جهت طرفداری صرف از وزیر نفت نیست، تا به این واسطه سنگ کسی به سینه کوبانده شود. این موضوع تنها تلنگری است برای تغییر زاویه دید منتقدان از نیمه خالی به نیمه پر لیوان. اگر قرار است انتقادی بیان شود باید در بستری اصولی با آگاهی از تمام جوانب صورت بگیرد تا منتج به تسهیل امور شود، وگرنه متوسل شدن به ابزاری چون شانتاژ ساختن از موارد بدیهی، راه به جایی نخواهد برد.
باید در کنار نواقص و ضعفهای موجود عملکردهای موفق و پربازده را نیز رصد کرد و در ادامه اگر تقدیری برای موفقیتهای کسب شده در کار نیست، تتمه انگیزه موجود را از دستاندرکاران این حوزه که نبض حیات اقتصادی کشور را در دست دارند، سلب نکرد.
در پایان به بیان یک نکته در قالب یک پیشنهاد بسنده میشود. صدارت وزارت نفت برای برههای معین به رفراندوم گذاشته شود و هر یک از مدعیانی که تصور بهتری از آنچه به آن ایراد گرفتهاند برای ارائه دارند دست بهکار شوند و طرحها و برنامههای مگوی خود را روی دایره بریزند تا کسانی که بیرون گود نشستهاند و خواهان لنگ کردن دشمن فرضی هستند شاید از این طریق حقانیت خود را بر دیگران ثابت کنند و مهر سکوت را روی لبان دیگران (ما) بزنند!!
سمیه مهدوی
منبع: روزنامه مناقصه مزایده
نظر شما