این روزها موضوع فاز ۱۱ میدان گازی پارس جنوبی، باز هم مورد توجه منتقدان دولت قرار گرفته و مضامین مشترک در این باره، به ستون «اخبار ویژه» روزنامه کیهان هم رسیده است. شاهبیت نقد هم این است که چرا به جای شرکت فرانسوی توتال از نیروهای داخلی برای توسعه این فاز استفاده نشد و چرا بیژن زنگنه، پروژه را از پتروپارس گرفت تا به توتال بدهد؟
من همواره منتقد تاخیر در پیشبرد پروژهها، ازسوی هر دولتی هستم، اما برای «زدن» یک طرف، نباید واقعیتهای طرف دیگر را هم فراموش کرد. پس برای مرور بخش دیگر داستان باید کمی به عقبتر بازگردیم…
آقایانی که در دوران هشت ساله دولت محمود احمدی نژاد مسئولیت را در اختیار داشتند، اگرچه بر طبل ضرورت بهرهگیری از توانمندی نیروهای داخلی میکوبیدند، اما در عمل پروژهها را معطل خارجیها میگذاشتند. طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی در چهار سال اول دولت محمود احمدی نژاد، معطل همین توتال بود! وزیری هامانه نخستین وزیر نفت دولت احمدی نژاد، در فروردین ۸۶ گفته بود اگر چه برآورد توتال درباره هزینه اجرای طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی فراتر از حد انتظار ماست، اما همچنان در حال گفتوگو با آنها هستیم. نزدیک به دو سال گذشت و نوذری وزیر نفت دوم دولت احمدی نژاد در بهمن ماه ۸۷ گفت که توتال در اجرای فاز ۱۱ بار دیگر ابراز تمایل کرده و ایران به موضعگیری اخیر این شرکت به عنوان یک نگاه رسمی مینگرد.
البته نوذری دو سال پیش از آن، وقتی مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بود از مهلت چهار ماهه ایران به توتال خبر داده و حتی در زمستان ۸۵ گفته بود توتال از نظر ما بیرون رفته به حساب میآید! پس تا اینجای داستان، میبینیم که در دولت اصولگرای محمود احمدی نژاد هم دوستان، چهار سال نخست معطل توتال بودند؛ آن هم بدون امضای قرارداد! سرانجام در سال ۸۸ تصمیم گرفتند پروژه را به چینیها واگذار کنند، اما سه سال و نیم پس از آنکه میرکاظمی، سومین وزیر نفت دولت احمدی نژاد، از تعیین تکلیف همه فازهای پارس جنوبی سخن گفت و پروژههای افسانهای ۳۵ ماهه را کلنگ زد، چینیها آنقدر در فاز ۱۱ وقت تلف کردند که سرانجام «از آنجا که ریسک توسعه فراساحل برای چینیها بالا بود» قرارداد با آنها هم فسخ شد!
رستم قاسمی چهارمین وزیر نفت دولت احمدینژاد در بهار سال ۹۱ گفته بود بر اساس قولی که اواخر سال گذشته (سال ۱۳۹۰) به مقام معظم رهبری دادیم بدون شک تا پایان سالجاری (سال ۱۳۹۱) وضع قراردادی همه میدانهای مشترک نفت و گاز، حتی فاز ۱۱ تعیین تکلیف میشود. اما چینیها قرارداد را فسخ کردند و خسارتی هم ندادند. پس هشت سال دولت احمدی نژاد، فرصتی برای سنجش میزان اعتقاد مدعیان حمایت از نیروهای داخلی بود که چهار سال اول، معطل توتال ماندند – آن هم بدون قرارداد – و چهار سال دوم معطل چینیها! حالا به نقطه جالبتر ماجرا میرسیم: درست در روزهایی که دولت اصوگرا در حال ترک پاستور بود و وزارت نفت هم در تحقق وعده افسانهای پروژههای ۳۵ ماهه پارس جنوبی ناکام مانده بود و توضیحی هم برای آن نداشت، ناگهان تصمیم میگیرد که طرح توسعه فاز ۱۱ را به شرکت ایرانی پتروپارس واگذار کند تا آن وعدهای که برای تعیین تکلیف فاز ۱۱ داده بودند عملی شده باشد! منتقدان امروز زنگنه، میگویند که زنگنه توسعه فاز ۱۱ را از پتروپارس گرفت؛ درحالیکه در واقع آنها چند روز پیش از رای اعتماد به زنگنه، برای رفع تکلیف در روزهای آخر دولتشان دنبال پتروپارس رفته بودند و طبیعی بود که دولت جدید درباره امضای هر قراردادی که در فاصله روی کار آمدن دولت جدید تا جلسه رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی و انتخاب وزیران امضا شده باشد با حساسیت برخورد کند و قرارداد توسعه فاز ۱۱ هم نه با تصمیم شخصی زنگنه، بلکه بر مبنای بخشنامه دولت جدید برای همه حوزهها، «کانلمیکن» شد.
مخلص کلام آنکه از تاخیر هر فاز از میدان گازی پارس جنوبی، همه ما ضرر میکنیم و فرقی ندارد که مسئول این ضرر زنگنه باشد یا قاسمی و میرکاظمی. اما اینکه یک موضوع اقتصادی، دستمایه تسویه حسابهای سیاسی قرار گیرد، تاسفآور است و تاسفآورتر اینکه آقایان برای اثبات صحت مدعای خود، فقط بخشی از واقعیت را نشان دهند. گویی دولت پیش از روحانی و وزیران پیش از زنگنه، حامی داخلیها بودند و زنگنه مخالف داخلیها! آقایانی که نگران ضرر تاخیر در توسعه فاز ۱۱ هستند – که البته من نیز در این نگرانی شریکم – ضررهای تاخیر توسعه این فاز در آن دوران هشت ساله را هم محاسبه کردهاند؟
حمیدرضا شکوهی
منبع: کانال تلگرامی از نفت چه خبر؟
نظر شما