دو هفته پیش در چنین روزی تاسیسات نفت عربستان در بقیق و خریص هدف حمله قرار گرفت. بازار نفت پس از این حمله نسبتا باثبات است. آمار نیز نشان میدهد (گزارش بلومبرگ) قیمت نفت در نخستین هفته پس از حمله حوثیها به این تاسیسات بهطور میانگین تنها ۶.۷ درصد افزایش یافته است. افزایش نه چندان قابل ملاحظه قیمت نفت در شرایطی است که بیش از ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت در روز از بازار خارج شده و آنگونه که ریاض اعلام کرده است ازسرگیری تولید و صادرات نفت حداقل تا پیش از پایان ماه جاری میلادی (سپتامبر) امکانپذیر نخواهد بود.
خروج چنین حجم عظیمی از نفت از بازار و در همان حال افزایش نه چندان قابل ملاحظه قیمت نفت را چگونه باید توضیح داد؟ به نظر میرسد این تحول به آن معناست که با گذشت زمان نقش و اهمیت عربستان در تامین امنیت انرژی جهان کاهش مییابد.
اگر تحولات قیمتهای جهانی قیمت نفت را در پی حمله اخیر به تاسیسات نفتی عربستان با تحریم نفتی سال ۱۹۷۳ آمریکا مقایسه کنیم معلوم میشود که میانگین هفتگی قیمت نفت پس از حمله اخیر تنها ۶.۷ درصد افزایش یافته است، در حالی که در سال ۱۹۷۳ که عربستان تصمیم گرفت فروش نفت به آمریکا را متوقف کند، قیمت نفت چهار برابر افزایش یافت و از اندکی بیش از سه دلار به ۱۲ دلار برای هر بشکه رسید و هیچگاه از این رقم پایینتر نیامد تا اینکه در نتیجه تحولات ناشی از انقلاب اسلامی در ایران بار دیگر قیمت نفت سه برابر شد و در بازار آزاد به بیش از ۳۶ دلار برای هر بشکه رسید.
این مقدار افزایش در مقایسه با حمله صدام به کویت و عربستان در سال ۱۹۹۰ کمتر است. به عبارت دیگر، هر چه زمان میگذرد تاثیر رویدادهای نفتی در منطقه خلیج فارس بر تحولات بازار کمتر میشود، به نحوی که دیگر بهندرت میتوان با عنوان شوک نفتی از آنها یاد کرد؛ حتی اگر مقدار خروج نفت از بازار قابل توجه باشد.
یکی از دلایل این دگرگونی کاهش وابستگی غرب به نفت عربستان است. در حالی که در دهه ۷۰ میلادی با تحریم نفتی عربستان مردم در آمریکا برای خرید یک گالن بنزین ساعتها در صف میایستادند اکنون به نظر میرسد خروج نفت عربستان از بازار، مصرفکنندگان بنزین را در آمریکا نگران نمیکند و صاحبان خودروها برای دریافت بنزین صف نمیکشند. به این ترتیب به نظر میرسد برخلاف دهه ۷۰ میلادی وابستگی آمریکا به نفت عربستان دیگر حیاتی نیست، مقولهای از جنس امنیت ملی به شمار نمیآید و حساسیت چندانی را بر نمیانگیزد.
رویداد حمله به تاسیسات نفت عربستان همچنین نشان میدهد که معادله نفت در برابر امنیت که دهها سال بنیان سیاست خارجی آمریکا در رابطه با عربستان بوده است در حال تغییر است و عربستان برای تامین امنیت خود دیگر نمیتواند چندان روی الزامهای وابستگی آمریکا به نفت این کشور حساب کند.
تنزل جایگاه عربستان در بازار نفت و از دست رفتن اهمیت این کشور در تامین امنیت انرژی را با توجه به تحولات سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و نقش پیوسته رو به کاهش عربستان و اوپک در ثبات قیمتهای نفت نیز میتوان دریافت.
سه سالی است که اوپک ناتوان از ایفای نقش ایجاد ثبات در بازار نفت به همکاری با کشورهای غیرعضو اوپک به رهبری روسیه روی آورده است. در همه این سالها عربستان در مورد اینکه چه راهبردی باید در پیش گیرد سردرگم بوده است.
این سردرگمی در برکناری زودرس وزیران انرژی این کشور هویداست. چهار سال پیش علی النعیمی به دلیل در پیش گرفتن راهبرد سهم بازار و کاهش قیمتهای نفت به زیر۳۰ دلار هر بشکه از کار برکنار شد و خالد فالح با راهبرد همکاری با روسیه و غیر اوپک برای کاهش تولید و افزایش قیمتها روی کار آمد.
رعایت تام و تمام نظام سهمیهبندی از سوی اعضای اوپک تحت رهبری عربستان از سال ۲۰۱۷ اگرچه سبب افزایش نسبی قیمتها شد، اما به کشورهای غیرعضو اوپک و بهویژه آمریکا کمک کرد تا جای اعضای اوپک و از جمله عربستان را در بازار نفت بگیرند. به این ترتیب اوپک تحت رهبری عربستان در سه سال گذشته بهطور پیوسته سهمش را در بازار جهانی نفت از دست داده و اثرگذاری آن، بدون همکاری با تولیدکنندگان غیرعضو اوپک و بهویژه روسیه بر تحولات قیمتهای نفت کاهش یافته است.
عربستان سردرگم در میان استراتژیهای سهمیهبندی و افزایش قیمت نفت از یک سو و راهبرد کسب سهم بازار و کاهش قیمتها از سوی دیگر، ماه گذشته الفالح را از کار برکنار و عبدالعزیز بن سلمان را جایگزین وی کرد؛ وزیر انرژی جدیدی که پیش از در پیش گرفتن هرگونه راهبرد مشخصی، با حمله به تاسیسات نفتی این کشور و پیامدهای آن روبهروست.
اکنون ریاض بهدرستی نمیداند که آیا نظام سهمیهبندی در پیش گیرد و با قیمتهای نسبتا بالای نفت نظارهگر کاهش روز افزون سهم خود و اوپک در بازار باشد یا بهتر است راهبرد سهم بازار را در پیش گیرد و با کاهش قیمتهای نفت تولید کنندگان عمده غیرعضو اوپک از جمله روسیه و آمریکا را تا آنجا که ممکن است به حاشیه براند.
تصمیمگیری درباره هر یک از دو گزینه پیچیدگیهای خود را دارد. ریاض بهراحتی نمیتواند سیاست سهم بازار را در پیش گیرد، زیرا از یک سو تصمیمهای اوپک و غیراوپک در قالب همکاری عربستان و روسیه به یکدیگر گرده خورده است و ریاض بعید است بیتوجه به خواست روسیه و تبعات آن بهطور یکجانبه استراتژی سهم بازار را در پیش گیرد. به علاوه برای کشوری که خود را درگیر جنگی خانمانسوز در یمن کرده است سیاست سهم بازار و کاهش قیمتها به معنای کسری بودجه و دشواری تامین هزینههای جنگ در یمن است.
اما اگر ریاض میخواهد به استراتژی کنونی که مبتنی بر همکاری با روسیه و غیر اوپک است و به قیمتهای نسبتا بالا کمک میکند ادامه دهد، باید بهطور پیوسته نظارهگر افزایش سهم غیر عضو اوپک در بازار باشد. چنین روندی سبب میشود تا سهم تولید و نقش عربستان در کل عرضه جهانی نفت کاهش یابد و از این روست که حتی حمله به تاسیسات نفتی این کشور نمیتواند قیمتهای نفت را بهطور قابل ملاحظهای در بازار تحت تاثیر قرار دهد.
حال به نظر میرسد در شرایطی که مصرف نفت جهان به یکصد میلیون بشکه نفت در روز رسیده است و کشورهای غیر عضو اوپک ۷۰ درصد نفت مورد نیاز جهان را تامین میکنند، جایگاه عربستان در بازار نفت در حال تنزل است و چالشهای امنیتی این کشور برای غرب، آنچنان که باید، حساسیتبرانگیز نیست، بهویژه اینکه آمریکا و عربستان با دو نظام سیاسی کاملا متفاوت شریکهای راهبردی به حساب نمیآیند.
عربستان بدون نفت، از نظر آمریکا کشوری است که به جهان آزاد تعلق ندارد و نظام آن با استانداردهای مورد نظر غرب از جمله دموکراسی سنخیتی ندارد. همچنین مردم آمریکا زخم ضربه ۱۱ سپتامبر را بر پیکر جامعه خود احساس میکنند. به یاد داشته باشیم که تنها چند روز پیش از حمله به تاسیسات نفتی عربستان، مقامهای آمریکا از ترور فرزند اسامه بن لادن در مرز پاکستان و افغانستان خبر دادند.
با وجود چنین دوگانگی در استانداردهای مربوط به نظام سیاسی ایدهآل در غرب و عربستان، کاهش وابستگی غرب به نفت عربستان دست این کشور را در تامین امنیت خود خالی میکند و اگر بپذیریم که معادله نفت در برابر امنیت، به دلیل دگرگونیهای شگرف در بازار نفت در دهههای گذشته در حال تغییر است، عربستان باید امنیت خود را در چارچوبهای جدیدی تعریف کند.
دگرگونیهایی که به آن اشاره شد از جمله تاثیر نسبتا اندک حمله به تاسیسات نفتی عربستان بر قیمتهای جهانی نفت، کاهش فزاینده سهم اوپک در تولید نفت جهانی و سردرگمی عربستان برای در پیش گرفتن راهبرد سهم بازار، یا کاهش تولید همگی به این معناست که برخلاف آنچه برخی کارشناسان و سیاستمداران اعلام کردند حمله به تاسیسات نفتی عربستان دیگر حمله به قلب انرژی و اقتصاد جهان نیست.
حشمتالله رضوی
نظر شما