به گزارش شانا، این کتاب که در ۱۱۲ صفحه از سوی نشر نارگل منتشر شده، روایتکننده خاطرههای جانباز احمدی است که بخشی از آن بهصورت پراکنده توسط خود او نوشته شده و بعضی دیگر حاصل گفتوگوی میثم رشیدی مهرآبادی با وی است.
فیروز احمدی که در همان روزهای آغازین جنگ با پیوستن به گردان ۹ سپاه و آموزش در پادگان امام حسین (ع) به جبهههای غرب و جنوب رفت، پس از مدتی در رسته دیدبانی دارای مهارت شد.
وی در لشگر ۱۰ سیدالشهدا (ع) و تیپ ۱۱۰ خاتمالانبیا (ص) فعالیت میکرد و بهجز روزهایی که بهدلیل مجروحیت قادر به جنگیدن نبود، در عملیاتهای دفاع مقدس حضور داشت.
در مقدمه کتاب آمده است:
«حاجی فیروز داستان ما برعکس همه حاجیفیروزها همیشه صورت سفید بوده چون روزهایی که در جنگ بود و پس از آن از سپاه رفت و چه روزهایی که پشت تنور نانوایی بربری ایستاد عرق ریخت کارگری برای نانوایی پدرش بهرغم بدن تکه پاره به جای خود، اما مشکل اصلی این بود که چند انگشتش قطع شده بود و نمیتوانست آنها را بهخوبی پهن کند.
نانهای فیروز را میشد از دور تشخیص داد، اما اینها سبب نمیشد از کیفیت نانش کم بشود...»
نظر شما