آبادانی یا عوارض اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، دوروی سکه حضور نفت در هر سرزمینی است و آنچه روی این سکه را تعیین میکند، میزان توجه صنعت نفت به ایفای مسئولیتهای اجتماعی (CSR) است. ایران هم به عنوان نخستین دارنده ذخایر هیدروکربور دنیا از این قاعده مستثنی نیست و از آنجا که مفهوم CSR با وجود سبقه طولانی در صنعت نفت کشورمان، همچنان به جایگاه واقعی خود دست نیافته، وزارت نفت افزون بر هدفمندسازی فعالیتهای خود در این حوزه، برگزاری همایش سالانهای را در دستور کار قرار داده است که سومین دوره آن، 27 و 28 تیرماه امسال برگزار میشود. شانا در گفتوگو با رکنالدین جوادی، رئیس شورای سیاستگذاری سومین همایش مسئولیت اجتماعی صنعت نفت، پاسخ سوالات خود درباره این همایش و بایدها و نبایدهای مسئولیت اجتماعی در صنعت نفت را جویا شده است:
در آستانه برگزاری سومین همایش مسئولیت اجتماعی صنعت نفت قرار داریم. با توجه به برگزاری دو دوره قبلی، فکر میکنید برگزاری این همایش توانسته در نهادینه کردن مفهوم مسئولیت اجتماعی (CSR) موثر باشد؟
قطعا بیتاثیر نیست. برگزاری این همایش، فرصتی است برای به اشتراک گذاشتن تجربیات مختلف و هدف آن است که مفهوم مسئولیت اجتماعی به بخشی از ساختار فکری دستاندرکاران و مدیران تبدیل شود. در همایش سوم، تصمیمات دو همایش قبلی را مرور و میزان پایبندی به تصمیمات اتخاذ شده را بررسی میکنیم و عارضهیابی با هدف پوشش کاستیها هم در دستور کار قرار میگیرد. برنامهریزیها به نحوی انجام شده که در پنلهای همایش، مدیران عامل چهار شرکت اصلی حضور پیدا کنند تا بتوان تلفیقی از نگاه مدیریتی و اقتصادمحور را با نگاه پیرامونی و نیازمحور به مخاطبان ارائه داد. به هر حال مسئولیت اجتماعی در صنعت نفت سابقه طولانی دارد و هدف از برگزاری این همایش، هویتبخشی رسمی به این دست از فعالیتهای جاری صنعت نفت، نهادینه کردن باور به مسئولیتهای اجتماعی در مدیران، کارکنان و دستاندرکاران این صنعت و تلاش برای قانونمند کردن، هدفمند کردن و حرفهای تر کردن این فعالیتهاست.
مشخص است دقیقا از چه زمانی بحث مسئولیت اجتماعی در نفت مورد توجه قرار گرفت؟
سابقه مسئولیت اجتماعی در صنعت نفت ایران به بدو تولید نفت و شکل گرفتن این صنعت برمیگردد. از زمانی که برداشت نفت در مسجدسلیمان و سپس فرایند انتقال آن به آبادان شروع شد، حضور مثبت و سازنده نفت در محیط پیرامونی آغاز و تمدن نوینی شکل گرفت. به طور مثال شرکت نفت آب به منطقه آورد؛ درمانگاه ساخت؛ مدرسه ساخت و اقداماتی از این دست انجام داد که چهره خوبی از صنعت نفت بهعنوان نمونه در شهری مانند آبادان بر جای گذاشت و این شهر به هویتی مستقل و توسعهیافته با زیرساختهای مناسب تبدیل شد. در حال حاضر هم که صنعت نفت به دلیل استقرار واحدهای پالایشگاهی، پتروشیمی و خطوط انتقال نفت و گاز، تقریبا در گستره وسیعی از کشور فعالیت دارد و باید به سمتی حرکت کنیم که الزامات مسئولیت اجتماعی به شکلی ساختاریافتهتر و نظاممندتر موردتوجه قرار گیرد.
اما بسیاری از مناطق همجوار تاسیسات نفت و گاز همچنان با چالشهای زیادی مواجهند. مثال روشن، همین عسلویه یا غرب کارون.
انتظار کاملا بجایی است که در مناطقی مثل عسلویه و غرب کارون که تاسیسات عظیم صنعت نفت متمرکز است، فعالیتهای CSR بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد. البته در عسلویه مطالعات نافرجامی انجام شد که اگرچه در ابتدا از پیشرفت خوبی برخوردار بود اما در عمل، موفق پیاده نشد و نابسامانیهایی به همراه داشت. اما غرب کارون، میادین جوانی دارد و فرصت هست تا تمدن ساختاریافتهتری در آنجا شکل گیرد. خوشبختانه طی چند سال اخیر اقدامات خوبی در حوزه مسئولیت اجتماعی و طرح عمران مناطق نفتخیز شرکت ملی نفت ایران با راهبری آقای مهندس امیریان و حمایتهای آقای مهندس زنگنه انجام شده و این مدیریت توانسته به مثابه پلی بین انتظارات بیرونی جامعه و قابلیتهای نفت در حوزه CSR عمل کند.
میتوان به نمونههایی از این اقدامات اشاره کرد؟
یکی از کارهایی که در عمران مناطق نفتخیز جنوب در دو سه سال اخیر انجام شده است این بوده که مثلا به وزارت بهداشت یا وزارت آموزش و پرورش اعلام شد اگر ساخت یک بیمارستان یا یک مدرسه در برنامه قرار گیرد، در تأمین بخشی از سرمایه مورد نیاز نفت مشارکت میکند. این اقدام از طرفی، انگیزه کافی و شرایط لازم برای ساخت بیمارستان، مدرسه یا سایر اماکن درمانی، آموزشی، خدماتی و رفاهی را برای وزارتخانهها و سازمانهای مسئول ایجاد کرده است و از طرفی شرایطی ایجاد میشود که کارکنان و ساکنان مناطق مورد نظر و خانوادههایشان، همه از یک بیمارستان یا یک مدرسه مناسب استفاده کنند و بهجای توسعه محدود برای کارکنان صنعت، توسعه فراگیرتری برای مردم و همینطور کارکنان فراهم شود.
میتوان نتیجه گرفت صنعت نفت در دولت یازدهم، در ایفای مسئولیتهای اجتماعی عملکرد بهتری داشته است؟
در این دولت، جهتگیریها و نگاه صنعت نفت به مقوله CSR ساختار یافتهتر و عاقلانهتر بود و البته اقدامات بیشتری هم انجام شد.
آقای مهندس؛ همانطور که گفتید انتظارات مردم ساکن در جوار مناطق عملیاتی از صنعت نفت کاملا بجاست. اما گویا هنوز این باور در اذهان مردم شکل نگرفته که تنها 14.5 درصد درآمدهای تولید به نفت میرسد و طبیعتا صنعت نفت نمیتواند به تنهایی متولی توسعه در این مناطق باشد.
این انتظار گسترده عمدتاً از همان دوران جنگ ایجاد شد. آن زمان به دلیل محدودیتهای مالی کشور از یک سو و حجم بازسازیهای پس از جنگ در تاسیسات نفت و مشارکت نفت در بازسازی محیطهای پیرامونی، انتظاراتی فراتر از عرف در ذینفعان محیطی شکل گرفت؛ این انتظارات در دولتهای نهم و دهم تشدید شد بطوریکه همه انتظار داشتند نفت به عنوان تامینکننده درآمدهای کشور برای ساماندهی به سایر امور غیرمرتبط نقش موثرتری ایفا کند. اگر بهداری مشکل بودجه داشت، میگفتند نفت بیمارستان بسازد یا وزارت علوم از طریق نمایندههای محلی مطرح میکرد که نفت بیاید فلان دانشگاه را تاسیس کند. نفت هم به قدر وسعش دریغ نمیکرد.
بنابراین درست است که ما متولی کشور نیستیم و متولی درآمد نفت هستیم؛ اما نمیتوانیم واقعیتها را هم کتمان کنیم. ما در این محیط اثرگذاری داریم و باید این اثر مطلوب باشد. وقتی میگوییم مسئولیت اجتماعی، تلفیقی از وظایف مدنظر است تا هم سازمان عملکرد موفقی داشته باشد و هم عوارض منفی حضور در محیط مانند آلایندگیها به حداقل ممکن برسد یا به واسطه عملکرد ما، راه و جاده یا مناطق مسکونی آسیب نبیند و آسایش مردم مختل نشود. با حضور صنعت نفت، تغییراتی در محیط پیرامونی حاصل میشود و ما در قبال این تغییرات و سختیهایی که بعضا ساکنان به دلیل همجواری با فعالیتهای این صنعت متحمل میشوند، مسئولیت داریم. بهبود شرایط پیرامونی، شرایط را برای کارکنان صنعت نفت و خانوادههایشان هم بهتر و انجام وظایف و پایداری و ماندگاری آنها را بیشتر میکند. مهم این است که نفت در حد سهم خود مساعدت کند تا سازمانها و نهادهای ذیربط هم کارشان را انجام دهند و نفت نقش همراهی و تامین مالی بخشی از کارهای توسعهای را بر عهده بگیرد.
مفهوم مسئولیت اجتماعی، توجه به کارکنان سازمان را هم در برمیگیرد. صنعت نفت چگونه میتواند در این حوزه نقشآفرینی کند؟
زمانی که از مسئولیت اجتماعی در صنعت نفت صحبت میکنیم، منافع ذینفعان مدنظر است که نخستین آن، سهامداران و به عبارتی دولت است؛ سپس کارکنان که اهداف صنعت را تحقق میبخشند و سوم محیط پیرامونی. بنابراین بدیهی است کارکنان باید مورد توجه قرار گیرند و باید برای آنها شرایط خوبی فراهم شود تا از انگیزه کافی برای کار برخوردار شوند و ماندگار باشند. اگر محیط توسعه نیافته باشد، کارکنان ما هم ماندگار نخواهند بود و اگر هم ماندگار باشند، از روی ناچاری و نه "تعلق خاطر" کار میکنند. خاطرهام از بمباران پالایشگاه آبادان را بارها تعریف کردهام. زمانی که در واحد کتکراکر پالایشگاه کار میکردم و وقتی بعد از بمباران به پالایشگاه رفتم، چند نفری از کارکنان را دیدم که از شدت ناراحتی اشک میریزند. تصورم این بود عزیزی را از دست دادند اما وقتی پرسیدم متوجه شدم دلیل این ناراحتی، تخریب بخشها و تاسیساتی بود که سالها برای شکلگیری آن زحمت کشیده بودند و به آن تعلق خاطر داشتند.
احساس تعلق و هویت سازمانی، مهم و ارزشمند است و از این حیث تکریم کارکنان و فراهم کردن محیط مناسب کار و زندگی برای آنها و توجه متوازن به محیط پیرامونی یک امر مهم و ضروری است. بنابراین هرچند هدف اصلی سازمانها، افزایش کارایی و کسب سود حداکثری است، اما برای دستیابی به موفقیت، باید به انتظارات اجتماعی و احکام اخلاقی واکنش مناسب نشان داد و به بهترین شکل اینگونه انتظارات را با اهداف اقتصادی سازمان تلفیق کرد تا دستیابی به اهداف والاتر امکانپذیر شود.
هانیه موحد
نظر شما