دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا که به صورت یکجانبه از توافق هستهای با ایران خارج شده، اعلام کرده است که همه توان خود را برای جلوگیری از فروش نفت ایران به کار خواهد بست. هدف اصلی دولت ترامپ این است که صادرات نفت ایران را از ماه نوامبر 2018 به صفر برساند تا از این طریق بتواند سیاستهای خود را تحمیل کند. تحریمهای جدید آمریکا در شرایطی اعمال خواهند شد که در دور پیشین تحریمها در سال ۲۰۱۲، مشتریان نفتی ایران هر 6 ماه یکبار با کاهش ۲۰ درصدی خرید نفت ایران، از تحریمها معاف میشدند، اما هماکنون دولت دونالد ترامپ تصمیم به قطع صدور نفت ایران به صورت کامل گرفته است. چنین موضوعی که از افزایش رویکرد یکجانبهگرایانه آمریکا در سطح نظام بینالملل حکایت دارد، با چالشها و پیامدهای قابل توجهی روبهروست که در عمل طرح حذف نفت ایران از بازارهای جهانی را میتواند به شکست بکشاند.
طرح شکستخورده
اگر چه دولت امریکا تلاش گسترده دیپلماتیک به راه انداخته تا بتواند از طریق قطع صدور نفت ایران، فشارهای بیسابقه به تهران وارد کند، اما قواعد حاکم بر بازارهای جهانی به هیچ وجه از سیاستهای واشنگتن تبعیت نمیکند. بر این اساس، خط مشی دولت آمریکا در مورد اعمال تحریم نفتی ایران به چند دلیل مشخص با چالشهای اساسی روبهرو خواهد شد:
افزایش قیمت نفت: صادرنکردن یا کاهش صدور نفت ایران به معنای کاهش عرضه در بازارهای جهانی است و این نتیجهای جز وارد شدن شوک به بازارها و افزایش قیمت انرژی نخواهد داشت. در واقع حذف یا کاهش نفت صادراتی ایران ممکن است بازارهای جهانی را در تنگنای شدید قرار دهد که از زمان بحران نفتی 1973/74 و 1979/80 تا امروز سابقه نداشته است؛ بحرانی که نتیجه آن فشار زیاد بر قیمتهاست و بیشک مخالفت کشورهای بزرگ بهویژه مصرفکنندگانی همچون چین و کشورهای اروپایی را به دنبال خواهد داشت.
نبود جایگزین مناسب: هماکنون صادرات نفت ایران حدود 2.5 میلیون بشکه در روز است. اگر چه آمریکا اعلام کرده که تلاش میکند تا مشکل در بازارهای جهانی را به حداقل برساند و برای جبران شکاف ناشی از آن به عربستان و برخی کشورهای عربی تکیه کرده است، اما واقعیت آن است که هیچ کشوری از جمله عربستان سعودی نمیتواند در کوتاهمدت، جای خالی نفت ایران را در بازارهای جهانی پر کند، زیرا درباره ادعای عربستان مبنی بر برخورداری از ظرفیت افزایش 2 میلیون بشکه نفت در روز تردیدهای جدی وجود دارد و حتی اگر چنین ظرفیتی نیز وجود داشته باشد، باز هم سعودیها ناگزیر به کسب همراهی دیگر کشورهای عضو اوپک هستند و بدون جلب نظر اعضای این سازمان نمیتوانند یکباره تولید نفت خود را در چنین حجمی افزایش دهند. از سوی دیگر، بازارهای جهانی به دلیل شرایط جنگی حاکم بر لیبی و اوضاع سیاسی آشفته ونزوئلا نیز با کمبود نفت روبهرو هستند و اگر کاهش تولید نفت کشورهایی همچون آنگولا و نیجریه نیز در نظر گرفته شود، صادر نشدن نفت ایران به خلأیی در بازار منتهی میشود که نمیتوان به سادگی جای آن را پر کرد. حتی اگر این خلأ در گذر زمان پر شود، باز هم در کوتاه مدت و میان مدت، شوک بزرگی در قیمتها به وجود خواهد آورد.
پیروی نکردن مصرفکنندگان: هنگامی که طرح آمریکا برای حذف نفت ایران از بازارهای جهانی اعلام شد، این خبر مخالفت کشورهای بسیاری از جمله هند، چین، ژاپن و کره جنوبی را به همراه داشت که جزو مصرفکنندگان سنتی نفت ایران هستند. واقعیت آن است که در دور پیشین تحریمها نیز این کشورها نشان دادند در هر شرایطی از ایران نفت خواهند خرید. آنچه در شرایط کنونی، موضع خریداران سنتی نفت ایران را تقویت میکند، پیروی نکردن اروپا از تحریمهای آمریکاست. اگر بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا به طرف ایرانی، مسائلی همچون خرید نفت و حملونقل را شامل شود، آنگاه نه تنها مشتریان آسیایی، بلکه مشتریان اروپایی نیز همچنان به خرید نفت از ایران ادامه میدهند.
مخالفت تولیدکنندگان: افزون بر مصرفکنندگان که از حذف یا کاهش نفت صادراتی ایران نگران هستند، بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت نیز در این باره نگرانی دارند و با چنین رویدادی مخالف هستند. برای نمونه، میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین از جمله سازمان کشورهای صادرککنده نفت (اوپک) با اعلام مخالفت مسکو با وضع تحریمهای یکجانبه ایران، خواستار استمرار صادرات نفت این کشور شده و به صراحت اعلام کرده است که نفت ایران به بازار جهانی ثبات میبخشد.
دور از واقعیت!
در حالی که آمریکا در آغاز اعلام کرده بود قصد ندارد هیچ معافیت یا مجوز خاصی در زمینه صادرات نفت ایران در نظر بگیرد و چنین موضوعی را برای اعمال فشار به منظور دستیابی به اهداف و منافع ملی آمریکا بسیار حیاتی توصیف کرده بود، با گذر زمان و مقاومت مصرفکنندگان ناگزیر به عقبنشینی از طرح اولیه خود شد؛ به نحوی که در آینده ناگزیر خواهد بود معافیتهایی را برای کشورهای مصرفکننده نفت ایران همچون هند، ژاپن، کره جنوبی و چین در نظر گیرد. در واقع اگر آمریکا دست به چنین اقدامی نزند، با مقاومت این کشورها روبهرو خواهد شد که نتیجه چنین موضوعی عیان شدن ناهمسویی آنها با واشنگتن و زیر سوال رفتن سیاست دولت ترامپ در خصوص اعمال فشار بر ایران خواهد بود. نباید از یاد برد که هماکنون اقدامهای یکجانبه ایالات متحده علیه ایران از هیچ اجماعی در جهان برخوردار نیست و حتی متحدان اروپایی امریکا نیز حاضر به پذیرش این تحریمها نیستند. افزون بر این، باید توجه داشت که کشورهای واردکننده نفت ایران تنها در صورتی شرایط یکجانبه آمریکا برای قطع واردات نفت خود از ایران را خواهند پذیرفت که تضمین لازم را برای تامین نیازهای انرژی خود داشته باشند، حال آنکه در شرایط کنونی چنین تضمینی در عمل وجود ندارد.
از سوی دیگر در داخل آمریکا نیز افزایش قیمت نفت میتواند به افزایش بیش از حد حاملهای انرژی از جمله بنزین منجر شود که نقش مستقیم در زندگی روزمره مردم دارد. با توجه به در پیش بودن انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا در ۶ نوامبر 2018، اگر دولت ترامپ دست به اقدامی بزند که قیمت نفت افزایش پیدا کند، با خطر حتمی شکست جمهوریخواهان در انتخابات مواجه میشود. چنین موضوعی برای ترامپ که تلاش دارد خود را رئیس جمهوری موفق نشان دهد، به یک معضل عمده تبدیل شده است، زیرا نبود فشار نفتی به ایران، سیاست خارجیاش را با چالش روبهرو میکند و اعمال فشار نیز میتواند سرانجام به شکست حزب متبوع او در انتخابات منتهی شود. با این اوصاف به نظر میرسد دولت ترامپ با وجود حفظ نمایش اعمال سفت و سخت تحریمهای نفتی تهران، قادر نخواهد بود فشار چندانی به کشورهای خریدار نفت ایران وارد کند.
شعیب بهمن
منبع: نشریه مشعل
نظر شما