حفاظت از سامانه هوشمند سوخت با بالاترین لایه های امنیتی

شانا _ گروه پالایش و پخش: سامانه هوشمند سوخت در کنار استفاده از بالاترین لایه های امنیت سیستمی از سوی کارشناسان و مدیران مناطق نیز پایش و مراقبت می شود و هرگونه تخلفی در آن قابل کشف و پیگیری است.

اشاره: در زمان اجرای پروژه کارت هوشمند سوخت، بخش عملیاتی پروژه با ابعاد مختلف آن در همه بخش‌ها سر و کار داشت و به‌طور طبیعی با مسائلی متنوعی روبه‌رو می‌شد.

مدیریت عملیات در پروژه ایجاد سامانه کارت هوشمند سوخت شکل گرفت و مهندس باقر قائمی در سال 1384 به‌عنوان نماینده مدیریت عملیات در این پروژه انتخاب شد و تا پایان دوران خدمت و بازنشستگی‌ش (در سال 1389) مسئولیت اجرای عملیات را در سیستم، عهده‌دار بود.

باقر قائمی ، در سال 1329 در شهر بیجار متولد شد. وی در آذرماه 1352 پس از گذراندن دوره کارآموزی، در مجموعه شرکت ملی نفت ایران به‌عنوان کارمند ارشد امور مالی منطقه سنندج استخدام شد. وی در طول دوره خدمت خود در مسئولیت‌های مختلفی در حوزه پخش فرآورده‌های نفتی فعالیت کرد.

معاون فنی و عملیاتی منطقه قزوین و ساری نماینده مدیریت در پروژه مکانیزاسیون فروش و انبارهای پخش فرآورده‌های نفتی، کارشناس ارشد و مدیر منطقه سیار در مدیریت عملیات، مسئول عملیات گاز مایع و کمیته نظارت بر بازسازی و جایگزینی شیر و سیلندر، نماینده مدیریت در دریافت گواهنیامه ISO 9001/2000 برای مناطق و مدیریت عملیات در سال 1383 از جمله مسئولیت‌های وی به شمار می‌رود که در مسئولیت اخذ گواهینامه ایزو همه روش‌های سیستمی مدیریت عملیات تعیین شاخص‌های ارزیابی را مدون کرد.

قائمی، در سال 1384 به‌عنوان نماینده مدیریت عملیات در پروژه کارت هوشمند سوخت انتخاب شد و تا پایان دوران خدمت و بازنشستگی‌ مسئولیت اجرایی سیستم را عهده‌دار بود. وی در این گفت‌وگو، ابعاد ناگفته‌ای از مسائل عملیاتی و تخلفات مربوط به سامانه کارت هوشمند سوخت و راهکارهای مقابله با آن را تشریح کرده است که حاصل آن در ادامه پیش روی شماست:

شانا: زمانی که پروژه کارت سوخت مطرح شد، شما چه مسئولیتی داشتید؟

زمانی که به این پروژه وارد شدم، تقریباً ساختار کلی و معماری سخت‌افزاری و شمای ارتباطی پروژه مشخص شده بود و بنده به اتفاق دیگر همکاران باید ضمن تعامل و همکاری با کارشناسان نرم‌افزاری پیمانکار، در تهیه نرم‌افزارها به‌ویژه نرم‌افزار دفتر جایگاه و مباحث امنیتی سیستم، مشارکت می‌کردیم.

هماهنگی با سایر سازمان‌ها از جمله نیروی انتظامی، بانک ملت، شرکت پست و مناطق پخش برای اجرای آزمایشی بخش‌هایی از سیستم به‌صورت پایلوت، جمع‌آوری بازخوردها و تجزیه و تحلیل آنها، تشکیل جلسات کارشناسی با سایر مدیریت‌های پخش به منظور ایجاد آمادگی برای مرحله اجرا، پیش‌بینی و تهیه روش‌ها و دستورالعمل‌های اجرایی و عملیاتی و مواردی از این قبیل نیز به لحاظ اشراف اینجانب به وظایف مدیریت‌های مختلف با محوریت بنده پیگیری و انجام می‌شد.

 مسائل و مشکلات مرحله اجرا و عملیاتی شدن سیستم را با همه وجودم احساس می‌کردم و برای پیگیری مسائل در جلسات کارشناسی حضور داشتم و مواقعی پیش می‌آمد که 11 ساعت بدون وقفه و صرفاً با فرصت یک ساعته برای صرف ناهار و ادای فریضه نماز همچون دیگر همکاران در جلسه حضور داشتم و این روند در بیشتر روزها اتفاق می‌افتاد و این وضعیت منحصر به چند روز در ماه نبود و شاید حدود سه‌ماه این شکل کار روال شده بود.

شانا: ره‌آوردهای پروژه کارت سوخت از نظر شما چه بوده است؟

یکی از ره‌آوردهای مهم این پروژه نصب تلفن در 2800 جایگاه عرضه سوخت بود که بیشتر آنها در نقاط خارج از شهر و در جاده‌های مواصلاتی کشور و بعضاً در مسیرهای صعب‌العبور و روستاهای دور افتاده واقع شده بودند.

در اجرای این بخش از پروژه شرکت مخابرات همکاری خوبی داشت؛ اگرچه بعضاً هزینه‌هایی تا 35 میلیون تومان برای ایجاد خط ارتباطی در یک جایگاه پرداخت می‌کردیم، اما شرکت مخابرات از هیچ کوششی برای کابل کشی و اعطای خط تلفن به جایگاه‌ها برای انتقال اطلاعات، کوتاهی نمی‌کرد، ضمن اینکه مخابرات از فرصت استفاده کرد و به جای اینکه یک کابل دو زوج برای تأمین نیاز جایگاه در کانال حفر شده، دفن کند، از کابل‌های پنجاه، صد و ... استفاده کرد و به برکت این پروژه مشکل مخابراتی بسیاری از روستاهای نزدیک به جایگاه را هم برطرف کرد.

یکی دیگر از ره‌آوردهای پروژه این بود که در شرایط اجتماعی آن روز کارت بانک کم کم و آن هم عموماً در شهرها جای خود را بین مردم باز می کرد، کارت هوشمند سوخت توانست در زمان کوتاهی 15 میلیون مصرف‌کننده از فرهنگ‌های مختلف و اقوام گوناگون را در سطح کشور با کاربر کارت‌های الکترونیکی آشنا و این مسئله را در کشور نهادینه کند.

شانا: برای توجیه مدیران مناطق و جایگاه‌داران درباره اجرای پروژه کارت هوشمند سوخت در سراسر کشور چه اقدام‌هایی انجام دادید؟

برای اینکه بتوانیم ابهامات همکاران خود در مناطق را درباره پروژه برطرف کنیم و ضمن آن جایگاه‌ها را برای اجرا و عملیاتی کردن آن آماده کنیم در یک برنامه تنظیمی توانستیم ظرف مدت 2 ماه در همه مناطق پخش برای صاحبان جایگاه‌ها همایش‌هایی برگزار و ضرورت‌های اجرای پروژه کارت سوخت و مزایای آن را از دید یک جایگاه‌دار تشریح کنیم.

بدین وسیله زمینه را برای شکستن بیشتر مقاومت این بخش در مقابل تغییر را که یک امر طبیعی بود، فراهم کردیم، برای عملی کردن این کار گاهی پیش می‌آمد که در طول یک روز در فرودگاه از هواپیمایی پیاده و سوار هواپیمای دیگری می‌شدیم.

شانا: سازمان‌های دیگری هم در پروژه کارت سوخت دخیل بودند و در صدور و توزیع کارت‌ها دست اندر کار شدند و از مزیت‌های اجرای پروژه بهره‌مند شدند، در این بخش در تعامل با آنها با چه مسائلی روبه‌رو بودید؟

اتفاق دیگری که با اجرای این پروژه افتاد، ویرایش و تکمیل اطلاعات درونی نیروی انتظامی بود، این ویرایش مصیبتی را در مرحله اجرا و بهره‌برداری بر سر ما آورد و موجب بروز تنش‌هایی شد که اصولاً در گفتار و نوشتار نمی‌گنجد و علاقه داشتم فرصتی دست می‌داد تا این مصائب را برای ثبت در تاریخ، مستند می‌کردم، اما متأسفانه درگیری‌ها و چالش‌های موجود در آن زمان هرگز فرصت چنین کاری را به بنده و همکارانم نداد.

در مرحله صدور کارت سوخت متأسفانه تا جا داشت کارت‌های بلاصاحب که بعضاً مالکان آنها در قید حیات نبودند صادر شد مثلا حتی برای ارتشبد حسین فردوست که در قید حیات نیست و یا اشرف پهلوی کارت صادر شده بود. در مرحله بهره‌برداری و سهمیه‌بندی به دفعات ضمن ارسال لوح فشرده (CD) اطلاعات خودروها تحت عناوین مختلفی همچون «از رده خارج» برای ابطال آنها درخواست می کردند، بعد که کارت‌های مربوط به خودروهای یادشده ابطال می‌شد، موجی از اعتراض از گوشه و کنار کشور بر می خواست؛ راننده تاکسی، آژانس، خطی، بین راهی و شخصی بود که به مناطق مراجعه و به ابطال کارت خود اعتراض می‌کردند و در موارد بسیاری این اعتراض‌ها به برخورد و درگیری فیزیکی می‌انجامید.

سپس ما باید بلافاصله برای حل مشکل برنامه‌ریزی می‌کردیم؛ به تاکسی‌ها، آژانس‌ها و خودروهای عمومی سهمیه موقت، کارت‌هایی با ذخیره معین و یکبار مصرف تحویل می‌دادیم و شخصی‌ها را هم با هر زبانی بود مجاب می‌کردیم تا صدور و تحویل کارت جدید شرایط را تحمل کنند و سپس برای همه این خودروها کارت جدید و مجانی صادر می‌کردیم. در طول دست‌کم 2 سال اول اجرای پروژه، این مسئله به کرات اتفاق می‌افتاد. این پروژه باعث شد امروز نیروی انتظامی یکی از دقیق‌ترین فایل‌های اطلاعاتی از خودروها و بخش حمل و نقل را در کشور داشته باشد.

شانا: کارت سوخت‌هایی صادر شده بود که صاحبش وجود خارجی نداشت یا کارت‌هایی بود که به دست مالکان آنها نرسیده بود، آیا در این اثنا مشکل خاصی پیش نیامد و از این کارت‌ها سوء استفاده‌ای نشد؟

بخشی از مشکلات ما در مراحل اولیه سهمینه‌بندی از اشتباه بودن نشانی مالکان خودروها در اطلاعات اولیه نیروی انتظامی و ارسال جابه‌جای کارت‌های سوخت مالکان بود یا اینکه این کارت‌ها به عنوان بلاصاحب در پست انباشته می‌شد و در مقاطعی به انبار شرکت پخش عودت داده می‌شد.

این مشکل به مرور با تمهیداتی که اندیشیده شد با مراجعه متقاضیان به دفاتر پشتیبانی و اصلاح آدرس با صدور کارت مجدد برطرف شد، در بعضی از مواقع نیز عملکرد خلاف و مسامحه کاری پرسنل نامه‌رسان پست در تحویل صحیح کارت‌ها برای ما مشکل درست می‌کرد و طبیعتاً پیامدهای این نحوه اقدام فشارهای زیادی را به ستاد تحمیل می‌کرد. در مواردی گزارش‌هایی از سیستم می‌گرفتیم و متوجه می شدیم که از کارت‌های به مقصد نرسیده قبل از ابطال چند مرحله سوءاستفاده و سوخت‌گیری می‌شده است که بخشی از مشکلات با مالکان خودروها نیز از این قضیه منشأ می‌گرفت و مجبور بودیم برای مالکان این قبیل خودروها نیز سهمیه ترمیمی بدهیم.

شانا: با وجود این همه دشواری در مسیر، پروژه در چه شرایطی به مرحله اجرایی وارد شد و عامل موفقیت آن چه بود؟

پس از نصب تلفن‌های جایگاه‌ها و آماده شدن نقشه‌های اجرایی برای نصب شبکه، کابل کشی و نصب کارتخوان (Industrial Production Computer) و دیگر تجهیزات در جایگاه‌ها، پروژه اجرا شد، در این مرحله هر منطقه نفتی یک سازمان غیرموظف (در سایه) را برای پشتیبانی پروژه تعیین و به ستاد معرفی کردند.

در این مرحله مهندس محمدرضا نعمت‌زاده؛ مدیرعامل وقت شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران، روند اجرای پروژه را بی‌وقفه پیگیری و بر رفع سریع‌تر نواقص تأکید کرد و حجم و دشواری‌های کار هم به گونه‌ای بود که روزگار بسیار سخت و فراموش نشدنی را برای ما رقم زد.

دست‌کم 2 روز در هفته جلسه داشتیم که معمولا 6 تا 10 ساعت طول می‌کشید و به‌شدت پراسترس و انرژی‌بر بود؛ ضمن اینکه در طول هفته نیز باید امور محوله را با دقت و شدت پیگیری می‌کردیم تا مهندس نعمت‌زاده چه از ما و چه از مناطق ما ایراد نگیرند، چون جلسات خیلی سنگین بود.

در طراحی اولیه، چارچوب و مبلغ قرارداد، ماهیت و توان پیمانکار و صداقت عوامل آن نواقص و اشکالاتی وجود داشت که به‌طور طبیعی منتج به نتیجه مورد انتظار نمی‌شد، بر همین اساس قدرت و توان اجرایی مدیرعامل وقت شرکت ملی پالایش و پخش باعث می شد این پروژه عملیاتی شود.

بی‌تعارف اگرچه مهندس نعمت‌زاده با فشارهایی که به ما و بخشی از مناطق پخش وارد می‌کردند ما را تا مرز سکته می‌رساندند ولی وضعیتی را به وجود می‌آوردند که همگی نگران حال یکدیگر باشیم، ما نگران حال مهندس سیدناصر  سجادی؛ مدیر پروژه و ایشان هم نگران مجموعه.

شانا: درباره این نگران حال یکدیگر بودن بیشتر توضیح دهید.

شاید برای درک بهتر شرایط آن زمان، گفتن این نکته خالی از لطف نباشد؛ در زمانی که پروژه کم کم به مرحله اجرایی نزدیک می‌شد، ما با بعضی از همکاران که شرایط نسبی برای تصدی بخشی از امور سامانه را داشتند، مذاکره و تلاش کردیم که آنها را به همکاری راضی کنیم و حتی آنان را در موقعیت‌هایی مثل معاون مدیر و رئیس واحدها منصوب کنیم، اما موفق نشدیم، زیرا اولاً در بدنه سازمان تا بخشی از رده‌های بالای آن امید چندانی به عملیاتی شدن پروژه نبود، ثانیاً بعضی علاوه‌بر ناامیدی در انتظار بگیر و ببندهای آنچنانی بودند که بر سرنوشت افراد شاغل در آن محتمل بود و همکاران من در چنین شرایطی بود که کار می‌کردند.

الحق و الانصاف، در صورتی که توانمندی‌های عملیاتی، اجرایی، سخت‌کوشی و جان سختی نیروهای شرکت پخش در مناطق نبود و نیروهایی که به‌عنوان مسئول اجرای پروژه در هر منطقه تعیین شده بودند از تجربه بالا و شناخت لازم از مسائل و مشکلات بستر اجرا و روحیات جامعه مصرف برخوردار نبودند و به جای آنها نیروهای اتو کشیده و فابریک مشابه آنچه در بعضی از سازمان‌های مشابه است،‌بر سر کار بودند، به‌طور قطع به نتیجه مورد انتظار نمی‌رسیدیم.

شانا: پس از اجرای پروژه با چه مشکلاتی در بخش عملیاتی روبه‌رو شدید؟

از مشکلات جدی و چالش‌های مستمر و مداومی که در ابتدای سهمیه‌بندی با آن روبه‌رو بودیم، تخلفاتی بود که بیشتر از طریق کاربران تلمبه در جایگاه‌ها و بعضاً مصرف‌کنندگان در مجاری عرضه رخ می داد.

متأسفانه در آغاز اجرای پروژه، این کاربران در پیدا کردن راه‌های تخلف و نفوذ در سیستم، هوش سرشاری دارند و برای این منظور بسیار مشتاق و با انگیره هستند، همین امر اجرای سیستم‌های اینچنینی را بسیار سخت و دشوار می‌کند، بر همین اساس و با توجه به ضرورت پیاده کردن لایه‌های امنیتی و محافظتی از سیستم، متولیان امر مجبورند چندین برابر توانی را که برای معماری و ایجاد ساختار صرف کرده‌اند را برای حفظ، امنیت، برقراری و سرپا نگه داشتن سیستم مصرف کنند.

شانا: لطفا نمونه‌ای از این تخلفات را شرح دهید.

برای اینکه در ابتدای امر مشکلی برای مصرف‌کننده که هنوز با سیستم آشنا نیست، پیش نیاید، نرم‌افزاری از کارت‌خوان به گونه‌ای تنظیم شده بود که تا 1.9 لیتر سوخت‌گیری اولیه را در کارت ثبت نمی‌کرد و این کار پس از رسیدن مقدار سوخت‌گیری به 2 لیتر شروع می‌شد، با گزارش‌هایی که پس از مدتی از مرکز داده دریافت کردیم، متوجه شدیم که در بعضی از جایگاه‌ها تراکنش‌های 1.5 لیتری مداوم و پشت هم به وفور ایجاد شده که بلافاصله با تغییرات لازم در نرم‌افزار از ادامه بروز این تخلف جلوگیری کردیم.

در مواردی هم مشاهده می‌کردیم که سوخت‌گیری‌های مکرری از یک کارت انجام شده است، بدون اینکه در کارت ثبت شده باشد، علاوه بر اینها مسائل و مشکلاتی با دست‌کاری در سخت‌افزار ایجاد می‌کردند؛ مثلاً پس از یک سلسله تخلفات، کاری می‌کردند که سخت‌افزار گردآوری اطلاعات (Hard) جایگاه می‌سوخت و اطلاعات از بین می‌رفت و با اینکه کارت‌های بلاک شده را برای اینکه نسوزند، ابتدا با کشیدن «Path Cord» (درگاه ارتباط دهنده کابل ارتباطی کارت‌خوان با دستگاه) از I.P.C ، ارتباط کارت‌خوان با سرور جایگاه را قطع می‌کردند، سپس از کارت سوخت بلاک شده استفاده می‌کردند.

علاوه بر همه اینها در مواردی حساب سیستمی جایگاه با دفاتر دستی مطابقت نداشت و چالش‌هایی را برای ما و منطقه مربوط به وجود می‌آورد. با تعویض کارت‌خوان خراب، بخشی از اطلاعات فروش جایگاه از بین می‌رفت در مواردی پس تعویض هارد و راه‌اندازی مجدد (Initial) حساب جایگاه تا مدت‌ها بسته نمی‌شد و ما را گرفتار و اسیر می‌کرد و اشکالاتی از این قبیل که همیشه ما را در چنبره خودشان درگیر و مجبورمان می‌کردند که جلسات مکرری با کارشناسان فنی و همچنین کارشناسان پیمانکار تشکیل دهیم و برای هر مورد راهکار مناسبی پیدا کنیم که برای رسیدن به راهکارهای عملی‌تر از مسئولیت سامانه در مناطق که بعضاً افرادی علاقمند، مطلع و مسلط به امور بودند و مسائل را حساس‌تر از دیگران پیگیری می‌کردند، استفاده می کردیم و نتیجه همه این جلسات و بررسی‌های سیستمی و میدانی، به یک دستورالعمل یا روش اجرایی تبدیل و به مناطق ابلاغ می‌شد.

شانا: در مقطعی از پروژه، امکان پرداخت الکترونیک هزینه سوخت از طریق کارت هوشمند را فعال کردید و گویا شما هم مسئولیت پیگیری این بخش را بر عهده داشتید، لطفا فرآیند عملیاتی شدن این بخش از پروژه را هم شرح دهید.

به موازات فعالیت‌های روزانه به شرحی که رفت، فعالیت‌ها و اقدامات بانک ملت برای استقرار سیستم پرداخت الکترونیک در جایگاه‌ها نهایی شد و شرکت به‌سازان ملت برای نصب تجهیزات در مجاری عرضه اعلام آمادگی کرد.

به همین لحاظ دکتر عبدالرضا امینی؛ مدیر وقت سامانه کارت هوشمند سوخت، در حکمی اینجانب را به‌عنوان مدیر پروژه پرداخت الکترونیک تعیین کردند. در این رابطه هم بیشتر اوقات مقاومت‌هایی از سوی بعضی صاحبان جایگاه‌ها پیش می‌آمد که بلافاصله با مسئولان مناطق تماس گرفته و مشکل را به نحو مقتضی برطرف می‌کردیم.

در مواردی مشکل از سوی واحدهای فنی و ایمنی ستاد مطرح می‌شد که مجبور بودیم با تشکیل جلسات مکرر، ایرادها و موانع را از پیش پای مجریان طرح برداریم. پرداخت الکترونیک و بعدها کیف پول الکترونیکی که جزء طرح‌های اولیه بودند، یکی از بخش‌های مهم پروژه بود که می‌توانست وزارت نفت را در مدرنیزه کردن سیستم‌های سوخت‌گیری، ایجاد جایگاه‌های مدرن که نیازی به اپراتور تلمبه (تلمبه‌چی) نداشته باشند، هدایت کند.

افسوس که طبق اطلاعات موجود و موثق این طرح از لحاظ اجرایی کاملاً تعطیل شده و جایگاه‌های تجهیز شده به این سیستم که حدود 2200 جایگاه است نیز از این سیستم بهره‌برداری نمی‌کنند، افزون‌بر آن شنیده می‌شود که بانک ملت با توجه به شرایط، نیازهای سیستم داخلی خود به قطعات و تجهیزات را از همین جایگاه‌ها تأمین و به‌صورت چراغ خاموش مشغول جمع‌آوری سیستم از جایگاه‌ها است.

شانا: به‌طور قطع شما که از نزدیک در فعالیت‌های عملیاتی پروژه درگیر بودید، خاطرات زیادی هم از آن روزها دارید، لطفا از یادها و خاطره‌واره‌های آن دوران بگویید.
بله، اتفاقا خاطره‌های گوناگون و زیادی از دوره فعالیتم در پروژه کارت هوشمند سوخت به یاد دارم که تا بعضی از آنها که در ذهنم پررنگ‌تر است را بازگو می‌کنم؛

الف/ یک روز خانمی به ستاد مراجعه و با ناراحتی اعلام کرد که کارمند سفارت کاناداست و قصد مسافرت دارد، آقای سفیر هم کارت سوخت خودشان را برای برطرف کردن مشکل سوخت‌گیری به او می‌دهند و ایشان هم کارت را در یکی از جایگاه‌های مسیر جا می‌گذارند.

مرحوم لشگریان؛ رئیس وقت دفاتر پشتیبانی، از این خانم سئوال کرد چه ساعتی بود که در جایگاه سوخت‌گیری کردی، جواب داد ساعت 2 بعد از ظهر، آقای لشگریان ابتدا با جایگاه تماس گرفت و گفت کارت به جایگاه تحویل نشده و احتمالاً نفر بعدی آن را برداشته است. سپس از آن خانم مشخصات خودروی سفیر را سئوال کرد و گزارش تراکنش گرفت، مشخص شد که وی در ساعت 14:02 در جایگاه سوخت‌گیری کرده است.

مرحوم لشگریان از خانم کانادایی پرسید به خاطر دارید خودروی پشت سری شما چه نوع خودرویی بود، خانم هم گفت بنز مشکلی رنگ. سپس تراکنش بعدی همان تلمبه از جایگاه مورد بحث را گرفت و بدین‌وسیله مسیر پیمایش خودرو را شناسایی کرد و بعد به سیستم نیروی انتظامی وارد شد، شماره خودرو را در سیستم وارد کرد و سایر مشخصات آن، از جمله نام مالک خودرو و نشانی آن را پیدا کرد و به آن خانم داد و گفت: می‌روید به این نشانی و می‌گویید از طریق سامانه هوشمند سوخت گفته‌اند که کارت سوخت ما دست شماست، روز بعد خانم تلفن کرد و گفت دیشب با همسرم به آدرسی که داده بودید، مراجعه و کارت را دریافت کردیم.

خاطره دیگر این که یک شب ساعت 11 مسئول سامانه هوشمند ارومیه با من تماس گرفت و گفت که من در فلان جایگاه هستم که از جایگاه‌های بین راهی است، تا این ساعت، هنوز مرکز داده بارگذاری جایگاه «Initial» (اولین امضا- خروجی) را انجام نداده، لطفا سفارش کنید مرکز داده این جایگاه را امشب «Initial» بکند، زیرا این جایگاه امکانات برای خواب ندارد و اگر من مجبور شوم بروم ارومیه و صبح دوباره برگردم همه برنامه‌های من به هم خواهد خورد.

من تلفن کردم به خانمی که در مرکز داده شیفت‌شان بود و خواستم جایگاه مورد نظر را آن شب Initial بکند و بعد برود، وی گفت اگر بخواهم این کار را انجام دهم، باید تا ساعت یک بعد از نیمه شب اینجا بمانم، اگر دختر خود شما به جای من بود، اجازه این کار را به او می‌دادید؟ من ساعت یک بعد از نیمه شب چطور به منزل برگردم. گفتم من بیدارم به محض اینکه کارت تمام شد، تلفن کن من خودم می‌آیم و شما را به منزل می‌رسانم که بعد تلفن کرد و گفت که قرار شده است پدرم بیاید و شما نیاید.


گفت و گو از امیرحسین هاشمی جاوید
کد خبر 205903

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =