اسحاق جهانگیری در روز صنعت و معدن در 10 تیرماه امسال در تهران و پس از آن در اصفهان با صراحت از جریان یافتن جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران سخن گفت. این داوری معاون اول رئیس جمهوری اکنون دیگر از سوی هیچ فرد یا گروه سیاسی در جناحهای گوناگون قدرت و در میان دارندگان قدرت در نهادهای مختلف پنهان نمیشود. واقعیت نیز همین است که جهانگیری بر زبان آورد و این را میتوان از رفتار و گفتار و تصمیمهای سرسختانه دولت دونالد ترامپ درک کرد.
ترامپ بارها با صراحت بیان کرده و وزیر امورخارجه تندرو او نیز تکرار کرده است که سختترین تحریمها علیه اقتصاد ایران را برقرار خواهد کرد، بنابراین باید جامعه ایرانی در کلیت خود اعم از نهادهای مدنی مثل خانواده، بنگاهها و احزاب و نهادهای اصلی ادارهکننده جامعه و نهادهای زیرمجموعه آنها این جنگ را جدی بگیرند.
برای اینکه در جنگ اقتصادی شکست نخوریم و با توجه به نامتوازن بودن و توزیع غیربهینه قدرت میان ایران و آمریکا، کارآمدترین تصمیم این است که راهبردهای جنگ از سوی ایران تهیه شود و ایران دست بالا را داشته باشد. آیین جنگ اقتصادی را اگر با راهبردهای درون مرزهای ملی تدوین کنیم میتوانیم شکست نخوریم و حتی به پیروزی نیز برسیم.
استفاده از همه داشتههای سرزمینی و تاریخی و استفاده کارآمد از این داشتهها یکی از شرطهای نبرد برای شکست نخوردن است. بازگویی و اصرار بر استفاده درست و عادلانه از داشتههایمان و تبدیل کردن برخی نقاط ضعف به نقاط قوت که برخلاف محاسبه طرف جنگ است از شرایط بدون چون و چرا برای برنده شدن به حساب میآید.
برای اینکه این مفهوم به ذهنها نزدیکتر شود و معنای این راهبرد را بشود توضیح داد به یک مقوله بسیار بنیادی اشاره میشود. این مقوله که ایرانیان دست کم دو دهه است با ادبیات نظری و اجرایی آن آشنایی دارند مقوله شدت انرژی است. شدت انرژی یک شاخص بسیار با اهمیت در مصرف انواع انرژیها مثل بنزین، نفت، زغالسنگ، گازوئیل و آب است.
این شاخص مهم که به بهرهوری متصل میشود و در کشورهای گوناگون با توجه به رفتار مصرفکنندگان که البته به نوع سیاستگذاریهای کلان و نوع نگاه سیاسی حاکمیت برمیگردد، عددهای مختلفی دارد. آمار و ارقام ارائه شده از سوی نهادهای گوناگون بینالمللی نشان میدهد ایران شدت انرژی بالایی دارد و میانگین شدت انرژی در ایران نزدیک به 2.5 برابر این شاخص در جهان است.
این گونه شده که این شاخص به نقطه ضعف ایران در جنگ اقتصادی تبدیل شده است. اگر ایران و ایرانیان بتوانند شدت انرژی را به اندازه استانداردهای جهانی نزدیک کنند تحریمهای آمریکایی دست کم در این باره باشکست مواجه خواهد شد. اگر ایرانیان به روشهای گوناگون در مصرف بنزین، برق و گازوئیل و آب به نقطهای برسند که نیاز به واردات بنزین به صفر برسد و برق کارخانهها به دلیل عدم رعایت مصرف بهینه هرگز قطع نشود و آب کافی به شهروندان سراسر ایران برسد آیا در جنگ اقتصادی چندگام جلوتر نیستیم؟
دولت و سایر نهادهای اداره کننده جامعه نقش اصلی در برقراری رفتار مصرفی درست انرژیها دارند و اگر این داستان را خوب پیش میبردند شهروندان بردبار ایرانی در شهرها با کمبود آب بیرون نمیآمدند، صاحبان کارگاههای کوچک تولیدی ناراضی نمیشدند و کشاورزان ایرانی از هراس کمبود آب به چالش با دولت بر نمیخاستند. آیا این را باید وزیر نفت و برق درست کنند یا اینکه مجموعه نظام باید آن را سامان دهد. به نظر میرسد اگر نتوانیم شدت مصرف انرژی را در ایران کنترل کنیم احتمال شکست را بالا میبریم.
منبع: سایت خبری - تحلیلی ساعت 24
نظر شما